درونگرایی
- انتشار : 22-08-1400
- 1 نظر
- 16913
- سیاست انتشار مطلب
آیا شما یک فرد درونگرا هستید؟
درونگراها را اغلب به عنوان افرادی ساکت و کم حرف، تودار، ملاحظه کار و ژرف نگر می شناسیم. آنها توجه خاصی به تعاملات اجتماعی نشان نمی دهند، چرا که شرکت در رویدادهای اجتماعی، در واقع انرژی آنها را تحلیل می برد.
درست بر عکسِ برون گراها که به مجالس و مهمانی ها انرژی و روح می بخشند، به دنبال تعامل و گفتگو با دیگران هستند و رشد و شکوفایی آنها نیز در محیط های شلوغ اتفاق می افتد، درونگراها تنهایی را ترجیح می دهند.
دو مفهوم درونگرایی و برونگرایی را کارل یونگ (Carl Jung) روانشناس معروف، در دهه 1960 برای اولین بار مطرح ساخت.
نظریه یونگ بر این مبنا است که تفاوت این دو گروه یعنی درونگراها و برون گراها، از منبعی نشأت می گیرد که انرژی خود را از آنجا دریافت می کنند.
این نظریه تعریفی بنیادین از درونگراها ارائه می کند، به این صورت که محرک های اجتماعی و محیطی، آخرین ترجیح آنها است و در واقع بیشتر به دنیای درون خود توجه کرده و اهمیت می دهند تا دنیای بیرون. آنها انرژی خود را در خلوت و تنهایی باز می یابند. این در حالی است که برون گراها، درست زمانی که در کنار دیگران هستند در واقع در حال ذخیره انرژی می باشند.
با این حال ما می دانیم که دو ویژگی شخصیتی درونگرایی و برونگرایی، هیچ یک مطلق و قطعی نیستند، چنان که درونگراها نیز ممکن است گاهی خصوصیاتی از برون گرایی از خود بروز دهند؛ مثلا تمایل داشته باشند که به روی صحنه رفته و دیده شوند و یا گاهی مهمانی ترتیب دهند.
همچنین برون گراها هم ممکن است زمانی که احتیاج به تمرکز زیاد دارند، نیاز به خلوت و تنهایی پیدا کنند.
خصوصیات یک فرد درونگرا
در زیر برخی از ویژگی های بارز قطب شخصیتی برونگرایی را با هم مرور می کنیم:
- آنها ترجیح می دهند که زمان هایی را به تنهایی و خلوت با خود اختصاص دهند.
تنها ماندن در خانه، چیزی نیست که یک درونگرا از آن اجتناب کند، بلکه با آغوش باز آن را می پذیرد و از تنهایی شدن با خود لذت می برد. این تایم های اختصاصی و گاه و بی گاه در انزوا به سر بردن، برای سلامت و شادمانی یک فرد درونگرا بسیار حیاتی و با اهمیت است. او به هر صورت از تنهایی خود لذت می برد، چه ان را به استراحت بگذراند و چه فعالیت خاصی انجام دهد.
درونگراها، از مطالعه و کتاب خواندن، باغبانی و پرورش گل و گیاه، ساختن صنایع دستی، نوشتن، تماشای فیلم و هر کار دیگری که در تنهایی انجام می شود، لذت می برند.
- انرژی آنها در تعاملات اجتماعی تحلیل می رود.
در حالی که یک فرد برونگرا، به سختی می تواند از پذیرفتن دعوت به یک مهمانی در آخر هفته چشم پوشی کند، درون گراها در این مواقع به میزان انرژی خود نگاه می کنند و اگر چندان سرشار از انرژی نباشند، ترجیح می دهند که آخر هفته شان را در تنهایی سپری کرده تا بتوانند باتری درونی شان را مجددا شارژ کنند.
این امر به این معنا نیست که غالبا تمام درون گراها از رفتن به مهمانی و دورهمی اجتناب می کنند، بلکه آنها هم از دورهمی و بودن در جمع دوستان و آشنایان به اندازه برون گراها لذت می برند، اما موضوع این است که آنها در پایان مهمانی ها، به شدت دچار حس خالی و بی انرژی شدن هستند و برای بازکسب این انرژی، چاره ای ندارند جز این که از جمع گریخته و به خلوت خود پناه ببرند.
- ترجیح می دهند که به تنهایی کار کنند.
اگر از کارهای تیمی و گروهی بیزار هستید و این قبیل کارها به نظرتان بسیار خسته کننده می رسد، به احتمال زیاد شما یک درونگرا هستید.
درونگراها زمانی به بهترین نحو کاری را پیش می برند که آن کار را به تنهایی انجام دهند. در واقع تنهایی و انزوا به آنها این امکان را می دهد تا عمیقا بر روی کار خود متمرکز شده و آن را با کیفیت بهتر به انجام رسانند. نه این که درونگراها مطلقا نتوانند با دیگران کار کنند، بلکه آنها معمولا ترجیح می دهند که تنها کار کنند، تا این که بخواهند کاری را از جنبه گروهی و اجتماعی هدایت کرده و پیش ببرند.
- تعداد کمی دوست صمیمی و نزدیک دارند و همین برایشان مطلوب است.
تعداد دوستانی که درون گراها برای خود برمی گزینند، چندان زیاد نیست. اما این موضوع هرگز به این معنی نیست که آنها توانی لازم را برای دوست یابی ندارند و یا ارتباط اجتماعی شان ضعیف است.
واضح است که این افراد نیز معاشرت و شناخت دیگرانرا دوست دارند، اما در عین حال، ترجیح می دهند که دایره دوستانشان محدود باشد. در واقع آنها کیفیت دوستی را به کمیت تعداد دوستان ترجیح می دهند.
بر اساس مطالعه ای که در این زمینه صورت گرفته است، کیفیت دوستی برای این افراد، کلید شادمانی و رضایت است.
- آنها درون نگر و کنجکاو هستند.
اگر شما یک درونگرا باشید، ممکن است درباره اقداماتی که خیال دارید انجام دهید، خیلی قبل از انجام آنها به تفکر و تعمق بپردازید و پیش از ایجاد هر تغییری، تمام جوانب آن را به دقت بسنجید.
تفکرات درونی در افراد درونگرا، دارای روند و پروسه بسیار فعال است. درونگراها خود را وقف علایق خود می کنند و در زمینه علاقه مندی هایشان، به دنبال کسب آگاهی هرچه بیشتر و آمادگی هرچه تمام تر هستند.
- دیگران معمولا آنها را به حواس پرتی و نداشتن تمرکز متهم می کنند.
درونگراها معمولا برای فرار از موقعیت نامطلوبی که در آن قرار گرفته اند، ذهن خود را از فضا و مکان حاضر منحرف کرده و به چیزهای دیگر معطوف می کنند.
اگر درونگرا باشید، ذهن شما ممکن است به طور اتوماتیک، این روش را برای خلاص شدن از موقعیت هایی که در آنها احساس راحتی نمی کنید، به کار بگیرد. اما از نگاه دیگران، چنین به نظر می رسد که شما نمی توانید روی موضوع مورد بحث آنچنان که باید متمرکز شوید.
- نوشتن را به صحبت کردن ترجیح می دهند.
یک فرد درونگرا، همواره با نوشتن درباره احساسات و ایده های خود راحت تر است تا حرف زدن درباره آنها. به خصوص زمانی که آمادگی لازم را برای صحبت کردن در خود حس نمی کند.
اگر شما هم درونگرا هستید، حتما ترجیح می دهید که در یک گفتگو، پیش از پاسخ دادن به پرسش های طرف مقابل، درباره آن خوب فکر کنید، چرا که در واقع سبک و شیوه برقراری ارتباط برای شما بر پایه ملاحظات و توجه ویژه به موضوعات بنا شده است. به خصوص هنگامی که پای تصمیم گیری در میان باشد.
درونگراها برای این که بتوانند در مورد موضوعی خاص، با اطمینان لازم به بحث و گفتگو بنشینند، حتما باید از قبل تمام گزینه ها و انتخاب های موجود را بررسی کنند. بنابراین آنها به زمان بیشتری احتیاج دارند.
- آنها موضوعات را بیشتر «احساس» می کنند.
طبق مطالعات و بررسی های صورت گرفته، تشخیص افسردگی در افراد درونگرا بیشتر صورت می گیرد. تحقیقات نشان می دهد از آنجا که ممکن است درونگراها به اندازه برونگراها از شادی برخوردار نباشند، این موضوع که میزان افسردگی در آنها بیشتر است، می تواند به گونه ای صحت داشته باشد.
علت این امر که چرا درونگراها رضایت و شادمانی زیادی از خود بروز نمی دهند، نامشخص است. اما این موضوع تا حد زیادی به شیوه نگرش و شناخت آنها از مقوله شادی مربوط است.
درونگراها از کیفیت روابط و دوستی های خود و همچنین احساسات و عواطف انسانی از جمله شادی، انتظارات بیشتری نسبت به سایر افراد دارند. بنابراین رسیدن به سطح مطلوبی از شادی چنان که مورد نظر آنها است، و در نتیجه داشتن رضایت دائمی برای آنان کمی دشوار تر خواهد بود.
درونگرایی درواقع دارای یک طیف است و نه یک حد مطلق
بسیاری از افراد، درون گرا یا برون گرای مطلق نیستند، بلکه دارای صفاتی از هر دو قطب هستند و ممکن است به یک قطب نزدیکتر باشند. همچنین ممکن است برخی از ویژگی های درونگرایی یا برونگرایی در آنها قوی تر باشد و به همین دلیل است که آنها معمولا خود را درونگرا یا برونگرا می پندارند.
البته باید گفت که ژن های شما نیز در تعیین این که دقیقا در کجای این طیف قرار دارید و به کدام قطب نزدیک تر هستید، نقش اساسی دارند.
تحقیقات نشان داده اند که افراد برونگرا، به ترشح دوپامین که ماده ای شیمیایی در مغز است، به گونه ای متفاوت پاسخ می دهند. در واقع به دلیل ترشح این ماده است که افراد برونگرا، با شرکت در تعاملات اجتماعی، انرژی، رضایت و نشاط دریافت می کنند. اما در مورد درونگراها موضوع به این صورت نیست.
تجربیات زندگی هر فرد نیز بر روی شکل گیری شخصیت او نقش دارد. بنابراین ممکن است فردی طی دوران عمر خود، خودخواسته یا ناخوداگاه، در این طیف به جهت مقابل پیشروی کرده و از این طریق، ویژگی های شخصیتی خود را تعدیل کند.
مثلا افراد بزرگسال نسبت به زمان کودکی خود، برای به دست آوردن پاداش و یا در تعاملات اجتماعی خود، به گونه ای متفاوت عمل می کنند.
به هر صورت چه درونگرا باشید و چه برونگرا، شخصیت شما بخش فوق العاده ای از وجود شما است و نیازی به تغییر آن نیست.
مرجع
What Is an Introvert? Personality, Characteristics, Type, and More
نظر (1)